شیدا

درام عاشقانه بامداد خمار که با اقتباس از پرفروشترین رمان عاشقانه بعد از انقلاب ساخته شده، روایت دختر یک خانواده اعیان طهران قدیم با نام «محبوبه» است که عاشق شاگرد نجاری محله شان می شود. او خواستگارهایش را رد می کند و در برابر خانواده اش می ایستد تا آنها این عشق را به رسمیت بشناسند و به ازدواج با رحیم رضایت دهند. غافل از اینکه چرخ گردون روزگار گاهی بر وفق مراد نمی چرخد.

پرسونا؛ نقابی برای بقا یا قفسی برای خود

در «رباط صلیبی» امیرحسین قیاسی مصاحبه‌ای صمیمی‌تر و شیرین‌تر از همیشه، با چهره‌های ورزشی انجام می‌دهد.

روزی روزگاری در زمان های دور و در مکانی غریب و ناشناخته، جنگلی بود زیبا، مسحور کننده، ساکت و آرام. آرامش این جنگل اما با حضور یک گرگ به هم می ریزد. گرگ حریص قول و قرارش را می شکند و تصمیم می گیرد دوباره دست به شکار بزند. پس شنگول، منگول، حبه انگور، باب خرگوشه و مادرشان تصمیم می گیرند در مقابل گرگ بدجنس و همدستانش بایستند و آرامش را دوباره به جنگل بازگردانند

یک راننده فرمول یک از بازنشستگی خارج می‌شود تا به یک راننده جوان‌تر آموزش دهد و با او هم‌تیمی شود.

بچه های بد در تلاش‌اند تا در زندگی تازه‌شان به‌عنوان بچه های خوب اعتماد و پذیرش به دست آورند اما زمانی که گروهی از خلافکاران زن آن‌ها را از بازنشستگی بیرون می‌کشد، مجبور می‌شوند یک «کار آخر» را انجام دهند.

چهار شگفت‌انگیز درگیر نبردی عظیم برای نجات زمین می‌شوند، در حالی که باید میان مسئولیت قهرمانی و پیوند خانوادگی‌شان تعادل برقرار کنند، تهدیدی از فضا به نام «گالاکتوس» و همراه مرموزش «سورفر نقره‌ای» سرنوشت جهان را در دستان آن‌ها قرار می‌دهد.

در حومه‌های فیلادلفیا، یک مأمور اف‌بی‌آی تلاش می‌کند تا زنجیره‌ای از سرقت‌های خشونت‌آمیز را پایان دهد، سرقت‌هایی که توسط مردی خانواده‌دار و ظاهرا عادی هدایت می‌شوند، و رازهای تاریک زندگی او را آشکار می‌کنند.

پس از مرگ سر بنجامین گینس، امپراتوری خانوادگی او در آشوب فرو می‌رود. وصیت‌نامه او سرنوشت چهار فرزندش را دگرگون می‌کند و میان آن‌ها کشمکشی تلخ بر سر قدرت، میراث و وفاداری خانوادگی شکل می‌گیرد.