90٪ پسندیدند
2008برکینگ بد
نابغه شیمی از شغل معلمی و بیپولی خسته شده است. از طرفی زمانیکه از بیماری سرطانش مطلع میشود، تصمیم میگیرد از نبوغش در جهت کسب ثروت استفاده کند. دم دستترین و سریعترین راه او برای پولدار شدن تهیه و تولید مواد است. او کمکم از شخصیت آرامش فاصله میگیرد و تبدیل به یک فرد بیرخم، خشن و قاتل میشود.
قسمتهای
قسمت ۱ info 49 دقیقه و 48 ثانیه
والتر وایت خودش را یک بازنده تمام عیار میداند. در تمام جوانب زندگی شخصی و اجتماعیاش. در شغلش، در رابطه عاطفیاش و حتی در نقش پدریاش. بازنده بودن والتر زمانی به اوج میرسد که متوجه سرطانش میشود. حالا که هیچ برگ برندهای دستش نیست باید قبل از مرگ برگ برندهای بیابد و آن را به خانوادهاش دهد. برای همین به پیشنهادی که در گذشته به او شده جواب مثبت میدهد. حالا باید دید این نابغهی شیمی چطور با آبرو و زندگیاش قمار میکند!
قسمت ۲ info 45 دقیقه و 27 ثانیه
درد و سرفههای ناشی از سرطان برای والتر مهم نیست. او آنقدر دل و جرات پیدا کرده و چنان در قانونشکنی و بیاخلاقی میتازد که برای شاگرد گذشته و همکار الانش، جسی پینکمن، سوال پیش میآید چطور آقای وایت که جدی و کاردرست بود در کمتر از چند روز به یک هیولای خلافکار و بیرحم تبدیل شده است! و در ذهن ما این سوال پیش میآید که این هیولا تا کی میتواند پنهان باشد و زیرنقاب معلم، دبیر و پدر خوب بودن او قایم شود؟
قسمت ۳ info 46 دقیقه و 32 ثانیه
درون والتر وایت دو آدم زندگی میکند: مرد اول قاتلی است که به فجیعترین شکل ممکن آدم میکُشد، جسدش را متلاشی میکند و میافتد به جان خشک کردن دریای خونی که راه انداخته؛ و مرد دوم معلم دلسوزی است که با ظرافت برای زندانیاش ساندویچ درست میکند، برای او دردودل میکند و کنارش اشک میریزد. او بین دوراهی سنگدلی و وجدان راه میرود و باید دید که برای زندانی جدیدش مسیر را به سمت کدام جاده کج میکند: آزادی یا قتل؟!
قسمت ۴ info 47 دقیقه و 25 ثانیه
ظرفیت والتر برای نگهداری رازها و پنهان کردن وقایعی که از سر میگذارند، تمام شده است. به همین دلیل به خانوادهاش میگوید که درگیر سرطان ریه است. راز کوچک او افشا میشود تا توان نگهداری رازهای بزرگتر و قساوتهای دیگر را داشته باشد. همسرش به دنبال درمان او است و از او قول میگیرد درمانش را جدی بگیرد. اما همین هم برای والتر خرج دارد. والتر تا کی میتواند قساوتش را مانند سرطانش، درون خود جای دهد تا کسی از آن بو نبرد؟!
قسمت ۵ info 44 دقیقه و 12 ثانیه
بعد از بهم خوردن شراکت والتر وایت و جسی پینکمن، هردویشان نیاز به پول پیدا میکنند. در همین حین به والتر از سمت دوست قدیمیاش کاری پیشنهاد میشود اما او آن را نمیپذیرد. پینکمن هم اتفاقی دوستی را میبیند و دوباره آشپزخانهی پخت مواد را با او راه میاندازند، اما کار با شریک جدیدش به بنبست میخورد چون هیچکس مثل والتر، به جادوی پخت مواد تسلط ندارد. نیاز والتر به رضایت درونی و نیاز پینکمن به والتر آیا آنها را دوباره و باهم به سمت آشپرخانهی مخوف بیرون از شهر میکِشاند؟
قسمت ۶ info 46 دقیقه و 23 ثانیه
والتر و پینکمن دوباره باهم شریک میشوند. با این شرط که: پینکمن فروشنده و قلمرو والتر فقط آشپزخانه باشد، چون از درگیری و خونریزی پشیمان و خسته است و نمیخواهد تحت هیچ شرایطی با مشتریها روبرو شود. شرط دیگر والتر این است که خطر پختوپز و خطر فروش باید برابر شود. بااین وجود پینکمن نباید خرده فروشی کند و باید فروش کلانی داشته باشد. اما شرط دوم والتر، شرط اول را هم زیرسوال میبرد. خطر در این راه، چه در آشپزخانه و چه با مشتریها، فقط مختص آن یک نفر نیست. هردوی آنها را درگیر و چه بسا دوباره دستشان را به خون آلوده کند. باید در این قسمت دید که چطور والتر با خواستهی دومش مجبور میشود از قلمرویش بیرون بیاید و با مشتری کله گندهاش روبرو و درگیر شود.
قسمت ۷ info 44 دقیقه و 44 ثانیه
تا همین چند وقت پیش، مدرسه برای والتر مکان امنی بود. مکانی که در آن معلم بود و این اواخر با خیال راحت وسایل پختوپز مواد را از آنجا برمیداشت. اما حالا مدرسه و کادر آن هم بو بردهاند که از وسایل آزمایشگاه شیمی دزدی میشود و درحال رسیدگی به آن هستند. مدرسه هم به لیست نقاط ناامن والتر اضافه شده است و او باید از آنجا هم درحال گریز باشد. آخرین نقطهی امن او تبدیل به محل شناساییاش شده و باید دید از این بهبعد والتر میخواهد مواد مورد نیاز قلمرویش را از کجا تهیه کند.
آنا گان در برکینگ بد
اسکایلر وایت
اسکایلر وایت (انگلیسی: Skyler White) یکی از شخصیتهای ساختگی در سریال بریکینگ بد بود، که آنا گان نقش او را بازی کرد. او برای نقش اسکایلر وایت، دو جایزهٔ نخستین بار ام امی را برای بازیگر برجسته حمایت در سریال دراماتیک در سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ برنده شد. او همچنین جایزه انجمن صنفیهای فیلم را برای اجرای عالی توسط یک گروه در سریال درام ۲۰۱۴ به دست آورد.[۱]
دیدگاههایexpand_more فصل اول - قسمت ۱
نظری برای این قسمت ثبت نشده است