0٪ پسندیدند
1394شهرزاد فصل ۱ قسمت ۲۶
قسمت ۲۶، قسمتی پراز خون است. بزرگ آقا تمام رقبایش را از سر راه برمیدارد. بابک، مریم و سرهنگ تیموری یک دوئل تشکیل میدهند و هرکدام به روش متفاوتی سرنوشت خود را پایان میگویند.
قسمتهای
قسمت ۱ info 1 ساعت و 4 دقیقه
رابطهی عاشقانهی شهرزاد و فرهاد در پس زمینهی فضای سیاسی رنگ میگیرد و عشق، آنها را در پناه خود میگیرد. اما فضای سیاسی شهر با کودتای ۲۸ مرداد فشار بیشتری میگیرد و آنقدر میتازد که شرایط متشنج میشود. فرهاد که روزنامهنگار است در درگیریهای شهری به اتهام قتل یک گنده لات دستگیر میشود. شهرزاد که دختری روشنفکر و پزشک است به این فکر میکند که تا دیروز «عشق» به او و فرهاد پناه داده ولی الان، او چطور میتواند فرهاد و عشقشان را نجات دهد؟!
قسمت ۲ info 1 ساعت و 5 دقیقه
فرهاد در زندان است و همه درصدد آن هستند که کاری نجاتبخش برای او بکنند. حتی شایعهای پخش شده که میگوید فرهاد را در زندان کشتهاند. غم زندانی شدن فرهاد از یک طرف و مبهم بودن خبرهایی که از او میرسد از طرفی دیگر شهرزاد را کلافه و آشوب کرده است. تا اینکه بزرگ آقا که یکی از بزرگان بانفوذ شهر است و سالهای طولانی خانوادههای فرهاد و شهرزاد را میشناسد، فرهاد را آزاد و به خانوادهاش تحویل میدهد. دوباره عشق فرهاد و شهرزاد خودش را در پیچوتاب روزهای ملتهب نشان میدهد. اما عمر این عشق ابدی است یا تاریخ انقضا دارد؟ آیا این عشق تاج بر سر آنها میگذارد یا خاکسترنشین میشود؟
قسمت ۳ info 55 دقیقه و 13 ثانیه
بزرگ آقا دستور میدهد که شهرزاد را به عقد قباد، داماد خودش، در آورند. چون قباد و شیرین بچهدار نمیشوند و بزرگ آقا نیاز به وارث دارد. عقد قباد و شیرین میتواند وارثی را به بزرگ آقا هدیه کند. حالا هاشم و جمشید باید این خبر را به شهرزاد و فرهاد دهند. چطور میتوان چنین خبری را به این دو عاشق داد؟ شهرزادِ جسور چطور این دستور را میپذیرد یا زیر پا میگذارد؟
قسمت ۴ info 58 دقیقه و 4 ثانیه
بزرگ آقا در مهمانیاش با سرهنگ تیموری حرفهای یواشکی میزند که این حرفها قسمتی از راز گذشته او را برملاء میکند. از طرفی شهرزاد و فرهاد یواشکی همدیگر را میبینند و باهم به این نتیجه میرسند که تنها راه وصلت نکردن شهرزاد با قباد، فرار است. اما دیوارها گوش دارند و این خبر به بزرگ آقا میرسد. اگر بزرگ آقا کمی دیر بفهمد، شهرزاد و فرهاد از شهر خارج شدهاند و برای برگشت آنها کاری نمیتوان کرد. آیا آنها این شانس را دارند که خبر کمی دیرتر به بزرگ آقا برسد و فرار آنها قطعی شود؟
قسمت ۵ info 52 دقیقه و 13 ثانیه
نوچههای بزرگ آقا بهموقع میرسند و فرهاد و شهرزاد را میبینند. فرهاد با آنها درگیر میشود. آنها فرهاد را حسابی کتک میزنند و شهرزاد را با خود میبرند. دیگر شهرزاد باید دست از جنگیدن با سرنوشت خود بردارد و با زندگی جدیدش مواجه شود. بیرون کردن عشق از دل، برای فرهاد و شهرزاد چقدر طول میکشد؟
قسمت ۶ info 1 ساعت و 6 دقیقه
شهرزاد و قباد سر سفره عقد مینشینند. قباد هم مانند شهرزاد موافق این ازدواج نیست. اما بعد از اینکه تور را از روی صورت شهرزاد کنار میزند، دلش میلرزد. آیا شهرزاد هم این شانس را خواهد داشت که بعد از مدت کمی دلش به زندگی با قباد، رضا دهد؟
قسمت ۷ info 59 دقیقه و 2 ثانیه
بلاخره زندگی قباد و شهرزاد زیر یک سقف شروع میشود. قباد در کنار شهرزاد شخصیت آرام خود را پیدا میکند و از خلقوخوی سابقش فاصله میگیرد. اما شهرزاد همچنان در فکر فرهاد است و در فراق او آشفته است. یک روز قباد از شهرزاد میپرسد: «تو هنوز دلت باهاشه؟» شهرزاد میگوید: «فراموشی زمان میبرد. فکر میکنم من به هر دری زدم و اونی نشد که میخواستم بشه، پس لابد قسمت خرافه نیست. هست واقعا.»
قسمت ۸ info 56 دقیقه و 45 ثانیه
شیرین بعد از مدت زیادی که کرمان بوده، به تهران برمیگردد. بزرگ آقا به قباد میگوید که دیگر باید به خانه برگردد و با شیرین زندگی کند چون همسر اول او شیرین است. اما قباد دلش را به شهرزاد باخته است و از زندگی با شیرین، دل خوشی ندارد. از طرفی هم چارهای ندارد جز گوش کردن حرف بزرگ آقا. قباد بین حرف شنوی از بزرگ آقا و زندگی دلخواهش با شهرزاد مانده است. مخصوصا الان که شهرزاد هم باردار است.
قسمت ۹ info 54 دقیقه و 57 ثانیه
فرهاد درگیر یک سری مسائل سیاسی شده و حسابی به دردسر افتاده است. در همین حین مادرش به او میگوید که میخواهد زنش دهد. فرهاد میگوید که دیگر به شهرزاد فکر نمیکند و فکرش در پی چیزهای دیگری است. یعنی واقعا فرهاد از شهرزاد دل بریده و عاشق رویا شده است؟
قسمت ۱۰ info 57 دقیقه و 45 ثانیه
به بزرگ آقا خبر میرسد که کسی خبرهای زندگی او را برای رقیب و دشمنش میبرد. حالا بزرگ آقا درصدد شناسایی آن فرد است. در خلال این اتفاقات، در حالیکه فرهاد و رویا باهم قرار میگذارند، شیرین هم با پسری ملاقات میکند که دلش را میلرزاند. این دیدار منجر به منفعت برای قباد و شهرزاد هم میشود؟
قسمت ۱۱ info 1 ساعت و 1 دقیقه
همانطور که رابطه شیرین و همایون باهم یواشکی پیش میرود، از آن طرف فرهاد و رویا هم همدیگر را بیشتر از قبل میبینند. باید دید هدف همایون از پیدا شدنش در زندگی شیرین، عشق بوده یا منفعتهای شخصیاش؟ و آیا رویا واقعا عاشق فرهاد است یا نقشهای برای او دارد؟
قسمت ۱۲ info 53 دقیقه و 52 ثانیه
یک نفر با تعقیب فرهاد قصد شلیک به او را دارد. همینکه فرهاد در کوچهای خلوت برمیگردد تا ببیند چه کسی پشت سرش است، مرد با اسلحهای که به سمت فرهاد نشانه گرفته، فرار میکند. بعد از آن هرچه فرهاد دنبال آن مرد ناشناس میدود او را پیدا نمیکند. اما تنها چیزی که قوت قلبش است، خواندن شعرهای رویا است. تا کی قرار است زندگی واقعی رویا از فرهاد مخفی بماند؟
قسمت ۱۳ info 56 دقیقه و 29 ثانیه
رویا موقع خداحافظی به فرهاد میگوید: «هر اتفاقی بیفتد، میخوام بدونی اون شعرهایی که برات گفتم از ته ته دلم بودند.» بعد از این حرف رویا، فرهاد وقتی به خانه میرود پدرش به او میگوید که اسم اصلی آن زن آذر بوده و او همسر کسی است که فرهاد به جرم کشتنش راهی زندان شده بود. پدر فرهاد برای او از واقعیتهایی میگوید که فرهاد را حسابی گیج و آشفته میکند و باعث میشود فرهاد به دنبال این بگردد که انگیزه آذر از آشنایی با او چه بوده است؟
قسمت ۱۴ info 55 دقیقه و 49 ثانیه
زخمی شدن آذر باعث میشود فرهاد از شهرزاد درخواست کمک کند. همین اتفاق، منجربه دیدار دوباره شهرزاد و فرهاد میشود. آذر از مرگ نجات پیدا میکند و تصمیم میگیرد با پسرش از شهر فرار کنند. فردای آن روز شخصی به دفتر روزنامه میآید و از فرهاد میخواهد با آن به جایی برود. تمام اتفاقات پشت پرده و انگیزه نزدیکی آذر به فرهاد، برای او روشن میشود.
قسمت ۱۵ info 1 ساعت و 1 دقیقه
برای فرهاد احضاریهای از دادگاه میآید. پلیس او را میخواند و در مورد آذر سوالاتی از او میپرسد. او به جرم یک قتل سیاسی احضار شده است اما همین که بازپرس شروع به پرسیدن سوال میکند، با تلفنی که مشخص نیست چه کسی پشت خط است، سفارش فرهاد را میکند و او آزاد میشود. قتل مربوط به کیست و چه کسی فرهاد را از دست بازپرس نجات میدهد؟
قسمت ۱۶ info 1 ساعت و 1 دقیقه
در حالیکه نوچههای بزرگ آقا با رقیبان درحال جنگ و دعوا هستند، پسر شهرزاد و قباد به دنیا میآید. به دنیا آمدن نوه بزرگ آقا باعث بههم ریختگی شیرین میشود. شیرین به دیدن شهرزاد میرود و خواهان صاحب شدن بچه است.
قسمت ۱۷ info 57 دقیقه و 59 ثانیه
بهبودی و بزرگ آقا باهم معامله بزرگی میکنند اما بعد از مدتی بزرگ آقا از این معامله انصراف میدهد و همین باعث کدورتهای عمیقی میشود. در همین حین فرهاد متوجه میشود که آذر در حالیکه داشته از کشور خارج میشده، دستگیر شده است. الان دوباره فرهاد به دردسر افتاده است و به پاسگاه احضار میشود. اتفاقات عجیبتری رخ داده که پرونده فرهاد را سنگینتر میکند.
قسمت ۱۸ info 58 دقیقه و 29 ثانیه
آذر اعتراف به قتل میکند و به پلیس میگوید هرچه بخواهند به آنها میگوید. اما فقط یک خواسته دارد و آن هم دیدن فرهاد است. اعترافات آذر واقعی است یا برای نجات جان فرهاد است؟ هرچه هست او قبل از اینکه فرهاد را ببیند تصمیم میگیرد چطور جهان را ترک کند.
قسمت ۱۹ info 58 دقیقه و 45 ثانیه
تلفن مشکوکی به بزرگ آقا میشود و میگوید شهرزاد با فرهاد یواشکی باهم در ارتباط هستند. بزرگ آقا عصبانی میشود و دنبال راهحل است که چطور این اتفاق را بررسی کند. وقتی نیمهشب به دنبال ردی میرود که آن ناشناس گفته، با شهرزاد روبرو نمیشود. با شلیک گلوله روبرو میشود. بزرگ آقا زنده میماند تا بفهمد چه کسی به او شلیک کرده است؟
قسمت ۲۰ info 59 دقیقه و
مجلسی سرّی تشکیل میشود که رقیبان و دشمنان بزرگ آقا در آنجا حضور دارند. حضور آنها خیلی چیزها را شفاف میکند و مشخص میکند چه گرگانی در لباس گوسفند با بزرگ آقا دوستی میکردند. در همین حال تلفن مشکوکی به بیمارستان میشود و به حشمت میگوید که میتواند اعتراف کند چه دستانی پشت ماجرای قتل بزرگ آقا بوده است. وقتی حشمت میرود عدهای در لباس دکتر به اتاق بزرگآقا میروند و میخواهند او را بُکُشند.
قسمت ۲۱ info 1 ساعت و 5 دقیقه
سرهنگ سهیلی در جلسهای که با سرگرد فولادشکن دارد میگوید که پروندهای که پای بزرگ آقا به آن باز شده است، از دایره جنایی فراتر رفته و به بخش دایره امنیتی مربوط میشود. فولادشکن کمی به سهیلی شک میکند که شاید برای بزرگ آقا پاپوش درست کردهاند. بنابراین فولادشکن برای دستگیری دقیق اوضاع به خانه بزرگ آقا میرود. این درحالی است که جسد حشمت هم پیدا میشود و برادرش نصرت به صحنه میآید.
قسمت ۲۲ info 1 ساعت و 3 دقیقه
«خیلی شب مهمیه امشب. کاش میشد مثل اون قصه هزارویک شب یه دوک نخریسی همه انگشتشون رو که میزدند سرش میرفتند توی یه خواب عمیقی یه مدت.» این جملات را شهرزاد به سیمین میگوید. قرار است امشب چه اتفاقی بیفتد که برای شهرزاد، شب مهمی است؟
قسمت ۲۳ info 1 ساعت و 2 دقیقه
همان شبی که شهرزاد برای ادامه زندگی با قباد اتمام حجت کرد، بزرگ آقا قباد را میبیند و با او حرفهایی میزند که قباد حالش خراب میشود. او به شهرزاد میگوید: «میخوام بدونی هر اتفاقی بیفته موقتیه. میخوام بدونی که تو مال منی. میخوام بدونی که برمیگردم. بهت قول میدم.» هرچقدر که این تصمیم بزرگ آقا برای قباد و شهرزاد دردناک است برای شیرین خوشایند است.
قسمت ۲۴ info 1 ساعت و 1 دقیقه
فولادشکن به دفتر فرهاد میرود و از او کمک میخواهد. او میخواهد گزارشی از فساد در شهربانی به فرهاد دهد تا او در روزنامهشان چاپ کند. اما دفتر روزنامه بسته شده است و فرهاد پیشنهاد میکند راه دیگری هست اما پرخطر است. فولادشکن خطر را به جان میخرد. این آغاز دردسری جدید برای او و فرهاد است؟
قسمت ۲۵ info 1 ساعت و 51 ثانیه
نیمه شب قاتل با اسلحه بالای سر بزرگ آقا میایستد. تفنگ را روی پیشانی آقابزرگ میگذارد و قصد شلیک دارد که بزرگ آقا بیدار میشود. این زن کیست و انگیزهاش از کشتن بزرگ آقا چیست؟
قسمت ۲۶ info 1 ساعت و 5 دقیقه
قسمت ۲۶، قسمتی پراز خون است. بزرگ آقا تمام رقبایش را از سر راه برمیدارد. بابک، مریم و سرهنگ تیموری یک دوئل تشکیل میدهند و هرکدام به روش متفاوتی سرنوشت خود را پایان میگویند.
قسمت ۲۷ info 58 دقیقه و 40 ثانیه
فرهاد به پدرش میگوید که یک راز مگویی هست که شهرزاد را گذاشته آن طرف بوم و خودش را طرف دیگر بوم. یک رازی که همه میدانند و فقط فرهاد از آن بیخبر است. فرهاد میخواهد از این راز باخبر شود. باخبری او از این راز منجر به وصالش با شهرزاد میشود؟
قسمت ۲۸ info 1 ساعت و 5 دقیقه
فرهاد موضوع ازدواجش با شهرزاد را با خانوادهاش مطرح میکند. خانواده مخالف این وصلت هستند. اما بزرگ آقا به هاشم میگوید به دختر جمشید و پسر تو ظلم شده. حالا که آبها از آسیاب افتاده دلت باید از سنگ باشه که سنگی جلوی وصلت این دو نفر بیندازی. اما آیا قباد دست روی دست میگذارد که شهرزاد و قباد به هم برسند؟ اگر قباد بفهمد بزرگ آقا به این وصلت رخصت داده با او چه میکند؟
دیدگاههای شهرزاد فصل ۱ قسمت ۲۶
نظری برای این قسمت ثبت نشده است