0٪ پسندیدند
1393پرده نشین قسمت ۲۹
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت‌های پرده نشین
قسمت ۱ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۲ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۳ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۴ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۵ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۶ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۷ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۸ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۹ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۱۰ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۱۱ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۱۲ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۱۳ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۱۴ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۱۵ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۱۶ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۱۷ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۱۸ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۱۹ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۲۰ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۲۱ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۲۲ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۲۳ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۲۴ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۲۵ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۲۶ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۲۷ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۲۸ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۲۹ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
قسمت ۳۰ info
عبدالحسین شهیدی روحانی بزرگی است که سالها در منطقه گلشن آباد حوزه علمیه ای را اداره می کند. این حوزه و زمینهای اطراف آن، سالها قبل توسط حاج حبیب که برادر همسر حاج آقا شهیدی است در اختیار او قرار گرفته تا وقف شود.حاج حبیب و همسرش فوت شده اند و دختر ایشان به نام هدی هم بر اثر مشکلات خانوادگی که با همسر خود داشته دختر کوچکش را در ایران گذاشته و به خارج از کشور می رود. پس از سالها که پیشرفتهای علمی زیادی هم کرده به ایران برمی گردد تا برای اجرای یکی از طرحهای خود پول فراهم کند. دختر هدی که مایده نام دارد عروس حاج آقا شهیدی شده و حالا بر اثر ورشکستگی شرکت شوهرش که به نام وی بوده بازداشت شده است. همه در تلاش اند تا این مشکل را به شکل قانونی و درست حل کنند؛ اما هدی به دنبال پس گرفتن زمینهای وقف شده پدرش است تا بتواند مشکل مالی دختر و دامادش را حل کند و پس از شکایت، دادگاه به نفع او رأی بدهد و زمینها را پس بگیرد. طی ماجراهای بسیاری مشخص می شود که دست شوهر خواهر هدی که ظاهرا دوست و دلسوز حاج آقا بود در کلاهبرداری از پسرش و ورشکستگی شرکت در کار است. هدی که در این مدت به او بسیار اطمینان کرده و بر اساس راهنماییهای او پیش رفته بود از کرده خود پشیمان شده و زمینها را در پایان مراسم محرم به حاج آقا برمیگرداند. با دستگیری عامل اصلی کلاهبرداری که همان شوهر خواهر هدی بود مشکل پسر حاج آقا شهیدی حل شده و حوزه علمیه هم دوباره دایر می شود.
دیدگاه‌های پرده نشین قسمت ۲۹
نظری برای این قسمت ثبت نشده است